سيمای اباالفضل(ع) (قسمت دوم)
.: جـــوزا :.
خنده بر لب می زنم تا کس نداند راز من / ورنه این دنیا که خندیدن نداشت....
http://youhosting.ir
نگارش در تاريخ پنج شنبه 15 تير 1390برچسب:, توسط هدیه صادقی

هم چهرة عباس زيبا بود، هم اخلاق و روحيّاتش. ظاهر و باطن عباس نوراني بود

و چشمگير و پرجاذبه. ظاهرش هم آيينة باطنش بود. سيماي پر فروغ و تابنده‏اش او

را همچون ماه، درخشان نشان مي‏داد و در ميان بني هاشم، كه همه ستارگانِ كمال

و جمال بودند، اباالفضل همچون ماه بود؛ از اين رو او را «قمر بني هاشم» ميگفتند.

ايمان و بصيرت و وفاي عباس، آن چنان مشهور و زبانزد بود كه امامان شيعه

پيوسته از آن ياد مي‏كردند و او را به عنوان يك انسان والا و الگو مي‏ستودند.

امام سجاد(ع) روزي به چهرة «عبيدالله» فرزند حضرت اباالفضل(ع) نگاه كرد و گريست.

آنگاه با ياد كردي از صحنة نبرد اُحد و صحنة كربلا از عموي پيامبر (حمزة سيدالشهدا)

و عموي خودش (عباس‏بن علي) چنين ياد كرد:

»هيچ روزي براي پيامبر خدا سخت‏تر از روز «اُحد» نگذشت. در آن روز، عمويش

حضرت حمزه كه شير دلاور خدا و رسول بود به شهادت رسيد. بر حسين بن علي(ع)

هم روزي سخت‏تر از عاشورا نگذشت كه در محاصرة سي‏هزار سپاه دشمن قرار گرفته

بود و آنان مي‏پنداشتند كه با كشتن فرزند رسول خدا به خداوند نزديك مي‏شوند و سرانجام،

بي‏آن‏كه به نصايح و خيرخواهي‏هاي سيدالشهدا گوش دهند، او را به شهادت رساندند«.

 آنگاه در ياداوري فداكاري و عظمت روحي عباس(ع) فرمود:

»خداوند،عمويم عباس را رحمت كند كه در راه برادرش ايثار و فداكاري كرد و از

جان خود گذشت، چنان فداكاري كرد كه دو دستش قلم شد. خداوند نيز به او  همانند

جعفربن ابي‏طالب  در مقابل آن دو دستِ قطع شده دو بال عطا كرد كه با آنها در

بهشت با فرشتگان پرواز مي‏كند.عباس نزد خداوند، مقام و منزلتي دارد بس بزرگ،

كه همة شهيدان در قيامت به مقام والاي او غبطه مي‏خورند و رشك مي‏برند«.

آن ايثار و جانبازي عظيم اباالفضل، پيوسته الهام بخش فداكاري‏هاي بزرگ در

راه عقيده و دين بوده است و جانبازان بسياري اگر دستي در راه دوست فدا كرده‏اند،

خود را رهپوي آن الگوي فداكاري مي‏دانند و اسوة ايثارشان جعفر طيّار و

عباس بن علي بوده است:

 چون اقتدا به جعفر طيّار كرده‏ايم

 پرواز ماست با پرِ جان در فضاي دوست

  در پيروي ز خطّ علمدار كربلاست

 دستي كه داده‏ايم به راه رضاي دوست

بصيرت و شناخت عميق و پايبندي استوار به حق و ولايت و راه خدا از ويژگي هاي

آن حضرت بود. در ستايشي كه امام صادق(ع) از او كرده است بر اين اوصاف

او انگشت نهاده و به‏عنوان ارزش‏هاي متبلور در وجود عبّاس، ياد كرده است:

»كانگ عگمُّنا العبّاسُ نافذگ البصيرةِ صُلبگ الايمانِ، جلااهگد معگ

ابي‏عبدالله(ع) وگاگبْلي’ بلاءاً حسگناً ومضي شهيداً؛

عموي ما عباس، داراي بصيرتي نافذ و ايماني استوار بود، همراه اباعبدالله جهاد كرد

و آزمايش خوبي داد و به شهادت رسيد«.

و در يكي از زيارتنامه‏هاي آن حضرت نيز بر اين «بصيرت» و اقتدا به شايستگان

اشاره شده است «شهادت مي‏دهم كه تو با بصيرت در كار و راه خويش رفتي و

شهيد شدي و به صالحان اقتدا كردي».

بصيرت و بينش نافذ و قوي كه امام در وصف او به كار برده است، سندي افتخار

آفرين براي اوست. اين ويژگي‏هاي والاست كه سيماي عباس بن علي را درخشان

و جاودان ساخته است. وي تنها به عنوان يك قهرمانِ رشيد و علمدارِ شجاع مطرح نبود،

فضايل علمي و تقوايي او و سطح رفيع دانش او كه از خردسالي از سرچشمة علوم الهي

سيراب و اشباع شده بود، نيز درخور توجّه است. تعبير »زُقّگ العِلْمگ زگقّاً

« كه در برخي نقلها آمده است، اشاره به اين حقيقت دارد كه تغذيه علمي او از همان

كودكي بوده است.

مقام فقاهتي او بالا بود و نزد راويان، مورد وثوق به شمار مي‏رفت و داراي پارسايي

فوق العاده‏اي بود. تعبير برخي بزرگان دربارة او چنين است:

»عباس از فقيهان و دين شناسانِ اولاد ائمّه بود و عادل، ثقه، با تقوا و پاك بود«.

و به تعبير مرحوم قايني: »عباس از بزرگان و فاضلانِ فقهاي اهل بيت بود، ب

لكه او داناي استاد نديده بود«.

اين سردار رشيد و شهيد، علاوه بر آن كه خود به لحاظ قرب و منزلتي كه نزد پروردگار

دارد در قيامت از مقام شفاعت برخوردار است، وسيلة شفاعت حضرت زهرا نيز خواهد بود.

در روايت است:

در روز رستاخيز، آنگاه كه كار سخت و دشوار گردد، پيامبر خدا، حضرت علي را نزد

فاطمه خواهد فرستاد تا درجايگاه شفاعت حاضر شود. اميرمؤمنان به فاطمه ميگويد:

از اسباب شفاعت چه نزد خود داري و براي امروز كه روز بي‏تابي و نيازمندي است

چه ذخيره كرده‏اي؟ فاطمة زهرا ميگويد: يا علي، براي اين جايگاه، دستهاي بريدة

فرزندم عباس بس است.

افتخار بزرگ عباس بن علي اين بود كه در همة عمر، در خدمتِ امامت و ولايت و

اهل‏بيت عصمت بود، بخصوص نسبت به اباعبدالله الحسين(ع) نقش حمايتي ويژه اي

داشت و بازو و پشتوانه و تكيه گاه برادرش سيدالشهدا بود و نسبت به آن حضرت،

همان جايگاه را داشت كه حضرت امير نسبت به پيامبر خدا داشت. در اين زمينه به

مقايسة يكي از نويسندگان دربارة اين پدر و پسر توجه كنيد:

»حضرت عباس در بسياري از امور اجتماعي مانند پدر قد مردانگي برافراخت و

ابراز فعاليت و شجاعت نمود. عباس، پشت و پناه حسين بود مانند پدرش كه پشت و پناه

حضرت رسول الله بود. عباس در جنگها همان استقامت، پافشاري، شجاعت، قوّت بازو،

ايمان و اراده، پشت نكردن به دشمن، فريب دادن و بيم نداشتن از عظمت حريف و انبوهي

دشمن را كه پدرش درجنگهاي اُحد، بدر، خندق، خيبر و غيره نشان داد، در كربلا ابراز داشت.

عباس، همانطور كه علي(ع) هميان نان و خرما به دوش ميگرفت و براي ايتام و

مساكين مي‏برد، او به اتفاق و امر برادر، بسياري از گرسنگان مكّه و مدينه را به همين

ترتيب اطعام مي‏نمود. عباس، مانند علي(ع) كه باب حوايج دربار پيغمبر بود و هركس

روي به ساحت او مي‏كرد، اوّل علي را مي‏خواند، باب حوايج در استان امام حسين بود و

هركس براي رفع حوايج به دربار حسين (ع) مي‏شتافت، عباس را مي‏خواند.

عباس مانند پدر كه در بستر پيغمبر خوابيد و فداكاري كرد در راه پيغمبر، در روز عاشورا

براي اطفال و آب اوردن فداكاري كرد. عباس مانند پدر كه در حضور پيغمبر شمشير مي‏زد،

در حضور برادر شمشير زد تا از پاي در آمد. عباس، همان‏طور كه پدرش به تنهايي به

دعوت دشمن رفت، به‏تنهايي براي مهلت به طرف خيل دشمن حركت فرموده و مهلت گرفت.

 

                                                        ...  پایان ...

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: